بریم برای عموی محمد متین خواستگاری کنیم یعنی برادر کوچک خودم  .
همه اعضای خانواده به اتفاق محمدمتین باگل شیرینی رفتیم خواستگاری یکی از آشنایان قدیمی .که البته قبلا ماذرم وبرادرم صحبتهای انجام داده بودن ودرواقع این مراسم حالت رسمی داشت که خانواده دختر شرایط خود ومیزان مهریه رادر درآن جلسه تعیین کردن که مورد موافقت همه مانیز قرارگرفت ومادرم نیز ازاین بابت خیلی خوشحال بود چون برادر کوچکم همیشه میگفت :من زن نمیگیرم   که باعث نگرانی مادرم بود  البته بعضی ازاقایان زیاد ازاین حرفامزنند ولی بالاخره تسلیم می شوند 
خلاصه تمام حرفهازده شد وقرار محضر راهم توافق کردیم که انشاالله همه چیز به خیروخوشی ودر کنار هم همیشه شادو سربلندوسلامت باشند انشاالله.

نظرات شما عزیزان:

اوینار

ساعت4:21---4 مرداد 1391

سلام.اتفاقا خیلی مایلم که از نزدیک کارگاهتونو ببینم.شوهرمم خیلی استقبال کرده.اخه ما هردو با هم تو کلاسای کار افرینی شرکت کردیم و از غذا دکتر حسینی که استادمون بود تو شهرک صنعتی امل تولید کمپست و کود کشاورزی داره.واز نحوه کارش واسمون گفته.اون با شهرداری تهران قرار داد بسته وسطل زباله هایی رو تو شهرک ها کار گذاشته و با جمع اوری ضایعات خانگی تو شهرک ها کود درست می کنه.دستگاهاشم خودش از سوئد اورده....

چقدر حرف زدما!

ماندانا.منچستر

ساعت14:06---14 ارديبهشت 1391

[وب سایت]

وای ....ی ....ی چقدر بامزه اس حالا شبیه کیه مامان یاباش ؟


پاسخ:شبیه پدرش

سهیل

ساعت15:22---12 ارديبهشت 1391

[وب سایت]

تبریک میگم معلومه پاقدمش براتون خیلی خوب بوده مبارک باشه
پاسخ:سلام فکر کنم پاقدم همه بچه ها برای پدر ومادرشون خوبه محمد متین برای ما بینظیر بود

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: